این روزها بازارِ شیعیانِ مُهرپیشانیِ دُلدُلپرست داغ است و خرافهپراکنی در صدا و سیمایِ کودتا هر روز بیشتر. گفتم در مقابلِ اینهمه، خلاصهیِ حکایتِ طنزی از کتاب «رستم التواریخ» نقل کنم. در این حکایت نویسنده به سبک خودش دربارهی خلق و خویِ «کریمخان زند» معروف به وکیل الرعایا میگوید و واکنشِ او به حدیثِ خروجِ «دجّال» که از علائمِ ظهورِ امامزمان است. توضیحات بیشتر دربارهی کتاب را هم میتوانید پس از حکایت بخوانید.
حکایت
آن والاجاه [کریمخان زند] عاقلی بود، معقول فهم و منقولِ غیرِ معقول را انکار مینمود و قبول نمیکرد و همهی امورش مقرون به حکمت بود و به افسانه هرگز گوش نمیداد. از آنجمله حدیثِ خروجِ دجّال را باور نمیکرد بهآن قسمی که در کتابها نوشتهاند…
… [کریمخان میگوید:] اگر شما ما را لُر خرِ سادهدلِ بیوقوفی پنداشتهاید، اشتباهِ عظیمی کردهاید. ما سرما و گرما بسیار خوردهایم و با چَرسی و بنگی و تریاکی و ملا و لوطی و درویش و قلندر و صوفی و دهری مذهب رفاقت نمودهایم و با اهل هر ملت و مذهب نشستن و برخواستن نمودهایم، و همهی کتابها آسمانی و غیرِ آسمانی و قصص و تواریخ و احادیث را خواندهاند و ما شنیدهایم، و از همهچیز آگاه و باخبر هستیم. اگرچه درس نخواندهایم اما از آنها که درس خواندهاند و ادعایِ اجتهاد مینمایند بیشتر میدانیم و بهتر چیز میفهمیم، و در هر زمانی تا پادشاهِ آنزمان اعقل و افهمِ اهلِ آنزمان نباشد، پادشاهی نمیتواند کرد.
ما با یک منجمِ صاحب حکمِ گبری آشنا شدیم، جاماسبنامه را از برای ما تمام خواند و ما همه را بهخاطر داریم. احکامِ پنجهزار سال بیشترک نموده و صاحبقِرانهای بزرگ از انبیا تا سلاطین را ذکر کرده، از طوفانِ نوح تا طوفانِ دیگر و همه احکامش راست و درست است.
بهخدمتش عرض نمودند که تو تصدیقِ قولِ جاماسبِ گبر مینمایی و تکذیبِ قولِ معصوم میکنی؟!
فرمود معصوم هرگز سخنِ نامعقول نفرموده. این سخنهای نامعقول افترایِ محض است بهمعصوم. ما مسلّم میداریم [فرض کنیم] که خرِ دجّال سیفرسخ طول و دهفرسخ عرضش میباشد، چنانکه در کتابها نوشتهاند، و ما شنیدهایم البته طول و عرضِ دجّال هم باید ده بیست فرسخ باشد و هر گامِ آن خر را یکفرسنگ میگویند. آیا این خلایق با او چگونه میتوانند همراهی نمود [منظور طرفدارانِ دجّال که با امامزمان میجنگند] و جامهی دجّال و پالانِ خرش را در کدام دستگاه بافته و دوخته میشود؟ و آذوقهی یکشهر در یکروز کفایتِ دجّال نمیکند و صدهزار هزار انبارِ کاه و جو در یکروز کفایتِ خرش را نخواهد نمود و با یک رودِ عظیم مانند دجلهی بغداد، و اگر عرعر کند یا بگوزد، اهلِ عالم هلاک شوند. و اگر سرگین بیندازد، راهها مسدود میشود. و اگر شاش کند، صدهزار مرید را سیل خواهد برد، و اگر از اصفاهان خواهد به کاشان برود، از تنگمیانِ دو کوهِ قهرود چگونه گذر خواهد کرد؟
عرض نمودند: میانِ دو گوشِ آن خر یکفرسخ و میانِ دو دست و پاهایش دو فرسخ میباشد. یکدست و پا به پشتِ کوهِ جانبِ راست و یکدست و پا به پشتِ کوهِ جانبِ چپ میگذارد و میرود.
[کریمخان زند] فرمود: خایههای بزرگش در میانِ دو کوه گیر خواهد نمود و بسیار خندید، و فرمود ما از این افسانهها و مزخرفات بسیار شنیدهایم، خدا ما را عقلی ارزانی نموده که بهآن عقل باید او را بشناسیم و حق و باطل را از هم فرق کنیم، و نیک و بد را از هم تمیز دهیم. ما اینقدر فهمیدهایم که امرِ محال ممتنع است. شتر از سوراخِ سوزن بیرون رفتنش* امریست محال و ممتنع، والسلام.
* اشاره به آیهی چهلم از سورهی اعراف. برای آگاهی بیشتر میتوانید به جُستارِ «تأملی در آیهیی قرآنی» در رادیو زمانه مراجعه کنید.
رستمالتواریخ
کتاب رستمالتواریخ نوشتهی محمد هاشم آصف (رستمالحکما) از متنهای تاریخی دورهی قاجار است. موضوعِ کتاب رویدادهای زمانِ سلطنتِ شاه سلطانحسینِ صفوی تا اواسطِ سلطنتِ فتحعلیشاهِ قاجار به شکلِ حکایتهای عامیانه و طنزآمیز. دربارهی انقراضِ سلسلهی صفوی، هجومِ افغانها و حکمرانیِ محمود و اشرفِ افغان، ظهورِ نادرشاه افشار، و ماجراهای دورانِ کریمخان زند، جنگهای فتحعلیخان قاجار و محمدحسنخان قاجار و ظهورِ آقا محمدخان قاجار و شکل گرفتنِ سلسلهی قاجاریه.
رستمالحکما همانطور که خودش میگوید از سالِ ۱۱۹۳ هجری بهسنِ ۱۴ سالگی بنابر خواستِ پدرش و از رویِ خاطراتِ او شروع به نوشتن این کتاب کرده است تا سنِ ۲۵ سالگی که هنوز مهمانِ سفره پدر بوده. در سنِ هفتاد سالگی پیشنویسهایش را جمعآوری و تصحیح کرده و این کتاب را در سال ۱۲۴۷ هجری، سالِ سیوپنجمِ سلطنتِ فتحعلی شاه قاجار بهنظر هفت شاهزادهی قجر رسانده است.
جذابیتِ این کتاب زاویهی نگاهِ نویسندهی آن است که کم و بیش فردی عامی بوده، و باعث میشود اینبار تاریخ را از قلمِ یک منشی یا تاریخنگارِ درباری نخوانیم، بلکه از دیدگاهِ یک فردِ عادی و درسخوانده، روایت را بهطرزی عامیانه بشنویم. در این کتاب از آداب و رسوم و خرافات و درستی و ناپاکی حاکمان و مردمِ زمانه گفته شده تا نرخ اجناس و میوه و خانه، و نامها و حکایتهای زنانِ روسپیخانهی شیراز و پهلوانان و زورگیرانِ اصفهان و …، حتا باعث میشود بفهمیم که برخی از زشتترین دشنامهای متدوالِ امروزه چند قرن قدمت دارند!
نویسندهی کتاب آدم کمسوادی نیست، کمی هم رند است و بهنظر میرسد حرفهایش را لابلای کتاب گنجانده. خودش میگوید که تاریخنویس باید همهی کتابهای تاریخ و قصص و لغتِ فارسی و عربی را خوانده باشد، اما عذر میآورد که کتاب را از سنِ چهارده تا بیستوپنجسالگی نوشته و بهکناری گذاشته تا هفتادسالگی. نثر کتاب هم البته نثرِ قجریست، پر از کلمات عربی مهجور و القابی که برای نامبردنِ هر مرد و نامردی چند خط را اشغال کردهاند.
تاریخ قزلباشان صفوی
این هم «گزیدهیی از متن کتاب رستمالتواریخ دربارهی شاه سلطانحسین صفوی».
از آن جایی که سلسهی صفوی بنیانگذار شیعهی نایبِ امامزمانی در ایران است، پیشنهاد میکنم کتابِ «قزلباشان در ایران» نوشتهی آقای امیرحسین خنجی را بخوانید و اگر به تاریخِ پیش و پس از اسلامِ ایران علاقه دارید، سری به وبگاه ایشان بزنید.
نسخههای کتاب
تا آنجا که اطلاع دارم نسخهی بدون سانسورِ این کتاب بهتصحیح محمد مشیری سه بار در سالهای ۱۳۴۸، ۵۲ و ۵۷ توسط شرکت سهامی کتابهای جیبی وابسته به انتشاراتِ امیرکبیر چاپ شده است.
نسخهی چاپِ سال ۱۳۸۲ تصحیح میترا مهرآبادی (نقطهگذاری و پانوشتهایِ گاهی نادرست بر تصحیحِ محمد مشیری). در این نسخه بهقول خودشان با حفظِ امانت، نوشتههای غیراخلاقی حذف شده است، مثلاً در همین حکایتِ بالا نمیدانم چرا کلمهی «بگوزد» را حذف کردهاند اما «شاش» را حذف نکردهاند!
حکایت جالبی بود ! همیشه برای من سؤ ال هست که با این همه نمونه عالی انسانیت و شجاعت و مردانگی و مروّت چرا ما از بسیاری ممالک دیگر که حتا یک اسوه هم ندارند در همه این کمالات عقبیم !؟!؟
تشککر بابت آدرسهای داده شده .
ممنون، بهزاد عزیز. کریمخان شاید از زمان صفویه تا رضاشاه بهترین کسی بوده که بر ایران حکمرانی کرده، با اینکه بیسواد بوده. نکتهی جالب اینه که به عمران و آبادی که کمتر از 30 سال حکمرانیش با امکانات اون زمان کرده نگاه کنیم و اونرو مقایسه کنیم با 30 سال اخیر با امکانات الآن! کریمخان چندان تابعِ شرع مقدس نبوده، تفاوتِ عمدهش این بوده ;)
جالبه !
سلام حالتون چطوره؟ ممنونم از آدرسی كه برام فرستاديد و از اينكه به يادم هستيد.
حتمن استفاده ميكنم . هنوز اين مطلب آخریتون رو نخوندم و میخونم .
خواهش میکنم. نمیدونم این لینک رو هم توی «پیوندهای اتفاقی» دیدید یا نه، دربارهی چندتا از نقاشیهای ورمیر هست که آقای کوشیار پارسی نوشتند. برای من جالب بود:
Click to access vermeer.pdf
حکایت جالبی بود.این خرافات دینی داستانی دارد.دوای این درد هم دو زار فکر کردنه.
خوشبختانه بهخاطر شدتِ نشر این خرافات، ضرابخونهٔ این دوزاریها هم سرعتِ تولیدش رو برده بالا :)
مرسی چه نوشتهی خوب و جالبی ، وقتی اينجا اومدم و شروع به خواندن كردم فكر نمیكردم جذب ِ چنين مطلبی بشم.
ممنونم كه مثل هميشه مطالبِ تون عميق و آموزنده است.
باعثِ خوشحالی منه که براتون جالب بود.
راست می گید ضرابخونش بدجوری فعاله 3 شیفت کار می کنه ولی یواش یواش تیغش داره کند می شه.اینترنت و ماهواره و سایر ابزار آگاهی رسانی داره ضعیفش می کنه.به غیر از یه گروه خاص تو جامعه که از این راه نون می خورن سایر خرافه پرستان اگه واقعیت ها رو بفهمن دست از این جور چیزا می کشن.
راستی خیلی از این روایات و احادیث جعلیه یا یا حداقل مطمئن نیست.اینو کلن گفتم در این مورد خاص هم اطلاع دقیق ندارم ولی میشه همچین احتمالاتی هم داد.
منظورم دقیقاً همین بود که شما نوشتید. جمله رو کمی بد نوشتم. منظورم از ضرابخونه، فنآوری در خدمت روشنگری بود. دستگاهِ تبلیغاتی خرافه و سانسور کمکم از رمق میافته چون توانِ تولید و نوآوری نداره و این رقابت رو مغلوبه خواهد شد.
سلام. دنبالِ نسخهی محمّدِ مشیری میگشتم که بهوبلاگِ شما رسیدم. اینها که دربارهی نسخهی مهرآبادی نوشتید رو البتّه تصدیق میکنم ولیکن افتضاحاتِ اوننسخه بسیاربیشتره از حذفِ کلمات؛ درحقیقت متن رو قصّابی کرده. بحَمدِاللهِ وَالمِنَّة PDF نسخهی مشیری توی اینترنت هست و خوانندهی علاقهمند دستِخالی از اینترنت بیرون نخواهد اومد.
دکتر سیروس شمیسا هم در کتابِ جنجالیِ «شاهدبازی در ادبیاتِ فارسی» گزیدههای حیرتآور و فوقالعاده خندهداری از رستمالتّواریخ آورده که اینپرسشِ بزرگ رو بزرگتر و برجستهتر میکنه که چهطور در ایرانِ دورهی صفوی، یعنی تحتِ سلطهی نخستینحکومتِ تمامعیارِ شیعی، شاهدبازی تا اوندرجه رواج پیدا کرد و حکمِ حرمتِ لواط زیرِ سایهی سننِ تصوّفِ ترکی محو شد؛ بهویژه در دورهی شاهسلطانحسین که نورچشمِ علّامهی مجلسی بود و البتّه یکیاز مشهورترین و افراطیترین الواطِ تاریخِ ایران؛ و سؤالِ دوّم: چهطور اینورق دوباره برگشت و اثریاز اونمحیط و اتمسفرِ اجتماعیِ بیسابقه باقی نموند؟
شاهدبازی در بهشت هم بسیار وعده داده شده اگر سری به قرآن بزنید پس از حکومت شیعه صفوی چنین انتظاری عجیب نیست
خسته نباشید مرسی به خاطر این مطالب زیبا
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به
کارتون ادامه بدین
سلام میشه لینک داخل مطلبو چک کنید.برای من مشکل
داشت.ممنون
اگر لینک نسخهی بدون سانسورِ کتاب رو میگید. بررسی کردم مشکلی نداشت. ممنون از شما.